اهمیت دوران کودکی

نوشته شده توسطراضيه رضايي 13ام شهریور, 1402

اهمیت دوران کودکی
کودک در کتاب لغت چنین تعریف شده‌است: «کوچک و ناتوان؛ فرزند دختر یا پسر که به حد بلوغ نرسیده باشد» .
اسلام اصل رشد و مرحله‌ای بودن تربیت و رشد و پرورش کودک را پذیرفته‌است. در روایات متعددی از ائمه معصومین علیهم‌السلام دوران کودکی به سه مرحله تقسیم شده‌است که هر مرحله در طول هفت سال اجراء می‌شود. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «الولد سید سبع و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین؛ فرزند آدمی در هفت سال اول زندگی آقا و بزرگ است و در هفت سال دوم بنده و فرمانبردار و در هفت سال وم وزیر و مشاور خانواده می‌باشد».
از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده‌است که می‌فرماید: «دع ابنک یلعب سبع و یؤدّب سبع سنین والزمه سبع سنین؛ به فرزندت هفت سال آزادی بده، هفت سال با آداب و اخلاق نیکو تربیتش کن و هفت سال ملازم و همراه قرار بده». یا در روایتی آمده است که: «الغلام یلعب سبع سنین ویتعلم الکتاب سبع سنین و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین؛ کودک هفت سال بازی می‌کند، هفت سال خواندن و نوشتن می‌آموزد و هفت سال مقررات زندگی و حلال و حرام را می‌آموزد».
مرحله اول کودکی از تولد تا هفت سالگی است در این دوران کودک موجودی حساس، ناتوان و نیازمند به مراقب است. او نیاز به آرامش جسمی و روانی و تغذیه مناسب دارد تا در محیطی مناسب جسم و جانش پرورش یابد و استعدادهایش شکوفا شود. بازی بهترین وسیله برای پرورش کودک است. توانایی‌هایش را به‌کار می‌گیرد، تعاون و اجتماعی بودن را می‌آموزد. بازی از مهمترین نیازهای کودک است که در حدیث امام صادق (علیه‌السلام)به آن اشاره شد و در تعابیر یگر کودک آقا و سید توصیف می‌شود. والدین باید آقایی و فرماندهی کودک خود را بپذیرند و در حد مجاز به خواسته‌هایش عمل کنند، آنان باید به او خدمت کنند و احترام بگذارند.
مرحله دوم کودکی از هشت سالگی تا چهارده‌سالگی است. کودک از نظر جسم و عق به رشد کافی رسیده‌است، می‌تواند فرمانبردار و مسئولیت‌پذیر باشد، در این دوره باید اخلاق و آداب نیک در او پرورش یابد. چنان‌که در روایات اشاره شده‌است. نیروی فکری وی به حدی رسیده‌است که خواندن و نوشن را می‌آموزد.
مرحله سوم تا بیست و یک سالگی است. این مرحله دوران کارآموزی و تجربه است، کودک مشاور، وزیر خانواده است. فکرش پخته و دقیق می‌شود و کارهایی به او ارجاع می‌شود. در این مرحله والدین باید حلال و حرام را به کودک بیاموزند. طولانی بودن دوران کودکی، امری تازه و مخصوص اسلام نیست؛ در برخی مکاتب و فلسفه‌ها و قوانین اجتماعی به طولانی‌بودن کودکی اشاره‌هایی شده‌است، در قانون مدنی فرانسه دختر تا 18سالگی و پسران تا بیست و یک سالگی هنوز کودک شمرده می‌شوند و حق تشکیل خانواده به او داده نمی‌شود. دوران کودکی از نظر اسلام با آنچه در مکاتب دیگر است، متفاوت است. از نظر اسلام، آدمی در عین اینکه تا بیست و یک سالگی تحت سرپرستی والدین است، از سن بلوغ شرعی استقلال اقتصادی پیدا می‌کند و در امور اجتماعی دخالت و در مسائل سیاسی اظهارنظر می‌کند، این خود نشان می‌دهد که اسلام برای پخته‌شدن کودک، والدین را که تجربه‌های بیشتری دارند، به عنوان مشاور او معین می‌کند

رشد خلاقیت

نوشته شده توسطراضيه رضايي 13ام شهریور, 1402

پرورش خلاقیت و ایده‌پردازی
دانشمندان معروف از جمله تورنس، برای رشد و پرورش خلاقیت توصیه‌هایی می‌نمایند تا از این طریق زمینه را برای بروز خلاقیت فرزندان خود آماده نمایند.
1-تجسم قوی: توانایی تصور و تجسم اشیاء، مفاهیم و فرآیندها، امکان بروز خلاقیت را بیشتر می‌کند، بهتر است تصویرها زنده، متوع، روشن و قوی باشند. تحریک کنجکاوی، انواع بازی‌های فکری، نقاشی، تجسم آنچه بیان یا خوانده می‌شود و درستکاری تصاویر، روش‌های مفید برای این مهارت می‌باشد.
2-درک مطلب: برای آموزش این مهارت به عنوان نمونه می‌توان داستانی را برای کودکان بخوانیم و از آنها بخواهیم تا اصل مطلب را به تصویر بکشند و یا آن را به شعر درآورند و یا خلاصه نمایند. هرچند مطلب ساده و روشن باشد، دریافت اصل مطلب راحت‌تر است.
3-توجه به عواطف: درنظر گرفتن احساسات و عواطف نقش بسزایی در رشد و یا عدم رشد و خلاقیت دارد. عواطف می‌توانند باعث شور و شوق شوند و یا در جنبه منفی عامل بازدارنده باشند.
4-قدرت تخیل: در این روش فرد به خود را به جای چیز دیگری قرار می‌دهد. روش‌های پرور تخیل بسیار متنوع است. مثل خواندن و نوشتن داستان‌های تخیلی و علمی، اختراعات و ابداعات بسیار زیادی وجود دارد که نتیجه قدرت تخیل افراد است.
5-ابتکار: در این روش باید از فرد خواست تفکر عادی و آنچه که عادت کرده‌است کنار بگذارد و به تفکر غیرمعمولی توجه نماید. او نباید از اینکه تفکر متفاوت با دیگران دارد مضطرب و نگران باشد.
6-توانایی درونی: رشد و پرورش تجسم مسائل پنهانی و درونی می‌تواند نقش مؤثری در خلاقیت داشته باشد. تمرکز، دقت و توجه به مسائل درونی فرآیند خلاقیت را تسهیل می‌کند.
7-بررسی راه‌های متفاوت: والدین و مربیان باید از کودک بخواهند راه‌حل‌های گوناگون را برای حل مسائل درنظر بگیرند. یافتن راه‌حل‌های متفاوت و دوری از انتقاد نسبت به ایده‌ها و عدم محدودیت در ارائه اندیشه‌ها زمینه را برای خلاقیت مهیا می‌نمید.
8-شوخ‌طبعی: از ویژگی‌های افراد خلاق شوخ‌طبعی است. شوخ‌طبعی به این معناست که فرد مسائل بی‌ربط و نامناسب را که برخلاف آداب معمول است، بهم مربوط می‌سازد. بنابراین باید آن را تأیید و تقویت نمود.
9-زود قضاوت نکردن: باید به کودکان آموزش داد که از قضاوت عجولانه، بدون تفکر و پیش‌داوری و تعصب خودداری نمایند و در داوری تفکر و استدلال مئنظر قرار دهیم.
10-نگاهی دوباره: از مسائل مهم خلاقیت، داشتن نگرشی متفاوت است. فرد خلاق به دنبال جنبه‌های جدیدی است.
تغییر نقش از روش‌های مؤثر در خلاقیت است. به طور مثال جابجائی نقش‌ها (نقش والدین و کودک، نقش مربی و والدین) زمینه‌ساز اندیشه‌های جدیدی برای کودکان است.

ویژگی های همسایه داود (علیه السلام) در بهشت

نوشته شده توسطراضيه رضايي 24ام آذر, 1398

روزی داود (ع) عرض کرد: خدایا همسایه من در بهشت کیست؟ خداوند به او وحی کرد: او متی پدر حضرت یونس است.

داود(ع) از خداوند اجازه خواست تا به زیارت و دیدار متی برود. خداوند اجازه داد. داود دست پسرش سلیمان (ع) را که در آن زملن خردسال بود گرفت و باهم به دیدار متی رفتند. 

پس از ورود به خانه متی، دید خانه او بسیار ساده و با حصیر ساخته شده است، ولی متی نبود.

از همسرش پرسید: متی کجاست؟

او گفت: برای کندن هیزم به بیابان رفته است.

داود و سلیمان صبر کردند تا متی آمد، دیدند پشته ای از هیزم بر پشت گرفته است و پس از رسیدن هیزم را به زمین گذاشت و در معرض فروش نهاد و گفت: کیست که این مال حلال را به درهمی از حلال از من خریداری نماید؟

داود و سلیمان(ع) جلو آمدند و سلام کردند. متی آنها را به خانه برد. مقداری گندم خرید و اسیا کرد و در گودالی از سنگ خمیر نمود. سپس آن را بر روی آتش نهاد و پخت. آن گاه آن را با آب و مقداری نمک نزد مهمانان گذاشت، و در کنار ایشان نشست و مشغول صحبت شد تا به انها سخت نگذرد و خود دو زانو کنار سفره نشست و هر لقمه ای که به دهان می گذاشت در آغاز «بسم الله» می گفت و پس از خوردن آن «الحمدلله» را به زبان می آورد. تا اینکه اندکی اب نوشید و آنگاه گفت: «خدای را سپاس گویم، ای خدا حمد و سپاس از آن توست که به من نعمت و سلامتی دادی، و مرا دوست خود گردانیدی و آن همه نعمت را که به من داده ای به چه کسی دادی؟ زیرا گوش، چشم و دست ها و همه اعضایم سالم است، و به من نیرو بخشیدی تا به کندن هیزم بپردازد و آن را بیاورم و بفروشم، هیزمی را که در کشت آن زحمتی نکشیده ام، کسی را فرستادی تا آن را خریداری کند، و من از بهای آن گندم را تهیه کنم، که خود آن گندم را نکاشته ام، و برایش زحمت نکشیده ام، و سنگی را در اختیارم نهادی تا گندم را ارد کنم، و اتشی را در اختیارم نهادی تا آن را برافروزم و نان بپزم و آن را بخورم و خود را برای اطاعت تو تقویت کنم، حمد و سپاس مخصوص توست».

انگاه با صدای بلند و جانسوز گریه کرد.

داود به سلیمان گفت: «فرزندم! سزاوار است چنین بنده ای در بهشت دارای مقام ارجمند باشد، زیرا بنده ای شاکرتر از متی ندیده ام». 

 

عمل نکردن به تکلیف بسیار مشکل است

نوشته شده توسطراضيه رضايي 9ام آذر, 1398

 تشخیص تکلیف، نوری است در قلب مؤمن

حضرت آیت الله بهجت قدس سره: 

آیا راه خدا و بندگی را پیدا کرده ایم تا در راه خدا باشیم؟ 

تشخیص تکلیف نوری است در قلب مؤمن. در صورتی که به تکلیف عمل کند،

دیگر زندان و شکنجه برای او سهل و آسان است؛ ولی راحتی در منزل در صورت عمل نکرن به تکلیف،

بسیار مشکل و سخت است.

منبع: در محضر بهجت، ج2، ص246.  

ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی

نوشته شده توسطراضيه رضايي 9ام آذر, 1398

در ثواب و اجر پاداش زیارت حضرت سه گونه نقل است:

1- ثواب زیارت او مانند ثواب سیدالشهداء است چنان چه در زیارتش می خوانیم: السلام علیک ایها السبط المنتجب المجتبی علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی. و این همان مضمون فرمایش امام دهم است که صدوق رحمت الله علیه در ثواب الاعمال و ابن قولویه در کامل الزیارات و محدث قمی در مفاتیح الجنان از آنها نقل کرده است.

2- من زاره وجبت له الجنه؛ برای زائر او بهشت خواهد بود و این منسوب به شهید ثانی است.

3- ثواب زیارت او مانند ثواب زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام است. و این را برخی از حضرت رضا علیه السلام نقل کرده اند که فرمود: هر کس بعد از من قدرت زیارت مرا نداشته باشد برادرم را در ری زیارت کند. 

منبع: محمد شریف رازی، کتاب اختران فروزان ری و طهران یا تذکره المقابر فی احوال المفاخر، اصفهان: مکتبه الزهراء(سلام الله علیها)، 1370.